success98



آنچه روشن می باشد این است که موفقیت یک عامل پایدار در زندگی به شمار نمی آید و می تواند گاهی پدیدار شود و گاهی از میان برود.شما پیش از هرچیز باید به تعریفی منطقی از موفقیت دست یابید بی آنکه آن را درگیر خواسته های دیگران همچون پدر و مادر خود کنید.

این زندگی خودتان است و مهم است که شما چه تعریفی از موفقیت ارائه می دهید.

بی شک کسانی را پیرامون خود دیده اید که با رسیدن به یک سطح مشخص دیگر دست از کار و کوشش می کنند و می گویند همین قد بس است و دلشان نمی خواهد بیش از این ادامه دهند.

این افراد کسانی را که بیش از اندازه کوشش می کنند و ثروت بالایی را به دست می آورند و هنوز ایست نمی کنند متهم می کنند که انسان های زیاده خواهی هستند در حالی که داشته ایشان می تواند برای چند نسل پس از آنها هم بسنده کند.

این افراد یک ایراد بزرگ دارند زیرا نمی دانند موفقیت یعنی به آنچه اکنون داریم قانع نشویم و هر روز گام های بلندتری را برای پیشرفت برداریم.

کسانی که به نیروی پیش برنده مجهز هستند هرگز دست از کار نمی کشند چون از نظر آنها پایانی برای بهتر زیستن وجود ندارد اما از سوی افراد قانع و کم خواه همیشه در یک جا خواهند ماند و هیچ گونه کنشی از خود نشان می دهند.

 

دیدگاه ریچارد برانسون درباره

موفقیت

اگر پیگیر زندگی افراد موفق هستید بی گمان ریچارد برانسون را می شناسید یک انسان توانمند که ثروت سرشاری را به دست آورده است.

او می گوید هرگز موفقیت را با میزان پولی که در برابر دیگران به دست آورده اید نسنجید در واقع موفقیت نشانه ای جز شادی ایجاد شده در درون شما ندارد.

 

حقیقت موفقیت

هنگامی که با مردم درباره موفقیت صحبت می کنید همه درباره داشتن یک حس خوب به شما می گویند.حسی مانند داشتن پول خوب خانه خوب ماشین خوب و چیزهایی از این دست.

البته کسی این موضوع را کتمان نمی کند که این ها بخشی از دستاوردهای موفقیت هستند اما باید بدانید همه آن نیستند و موفقیت بسیار گسترده تر از آن است.

بستر موفقیت

پیش از هر چیز باید بدانید موفقیت تنها در صورتی شکل می گیرد که شما پشتکار داشته باشید و کوشش فزون تری نسبت به گذشته در پیش بگیرید.

موفقیت هم مانند دیگر چیزهایی که در زندگی وجود دارد اول پایه ای خود را دارد و از آن ها پیروی می کند و شما باید با رعایت این ساختار آن را به دست آورید.

 

رابطه قانون انگیزه و موفقیت

 

از یاد نبرید آنچه می گویید و آنچه انجام از خواسته های شما سرچشمه می گیرد پس پیش از هر چیز مراقب ندای درونی خود باشید.

در این راستا انگیزه های خود را مشخص کنید تا به یک برنامه اصولی دست یابید.

 

قانون انتظار

 

اگر می خواهید موفقیت را لمس کنید باید کسی باشید که خودباوری و اعتماد به نفس به بخش از وجود او تبدیل شده است.با داشتن اعتماد به نفس به آن چیزی که می اندیشید می رسید.

کمی به رفتار خود نگاه کنید چه چیزی خواهید دید.

همان چیزی که از خودتان انتظار دارید و پیشتر به آن اندیشیده اید در واقع انتظارها رفتار شما را شکل می دهند.

 

قانون تمرکز

 

اگر به سراغ انسانهای موفق بروید همه کلید تمرکز را به دست شما خواهند داد و به شما می گویند تمرکز یک موضوع پایه ای برای موفقیت و کامیابی است.

 

قانون عادت

 

چه بخواهیم و چه نخواهیم بیشتر رفتارهایی که ما از خودمان نشان می دهیم برگرفته از عادت های ماست پس چه بهتر عادتهایمان را در راستای موفقیت قرار دهیم.

شما به تمرین نیاز دارید تا روزمرگیهایتان به شکل عادت های کارکشا تبدیل گردد.

 

قانون انتخاب

 

آن چه روشن است این می باشد که زندگی ما همان چیزی است که ما گزینش کرده ایم.

انسان آزاد است که چه نوع اندیشه ای داشته باشد و کنترل زندگیش را در دست بگیرد پس بهتر است با انتخاب آگاهانه راهی را که در آن قدم می گذاریم را به سوی موفقیت تغییر دهیم.

 

تاثیر مثبت اندیشی در موفقیت

 

رسیدن به موفقیت بدون مثبت اندیشی مانند این است بخواهیم در بیابان ماهی پیدا کنیم. اندیشه شما نشان می دهد که باورها انتظارات و ارزش هایی برای شما مهم است. اندیشه مثبت هم حال جسم و هم حال روح شما را خوب خواهد کرد.

شادابی و پر نیرو بودن در همه زندگی نتیجه داشتن اندیشه مثبت است که شما را به سوی هدف رهنمون می کند.

مثبت اندیش ها با برنامه ریزی به پیش می روند و بی گدار به آب نمی زنند و شرایط پیش رو را یک به یک می سنجند.

 

رابطه قانون تغییر و موفقیت

 

گاهی باید تغییر کرد وگرنه موفقیت به سوی ما نمی آید چون برای اینکه تن پوش موفقیت اندازه بدنمان شود نیاز به رژیم چاقی و لاغری برای اندیشه مان داریم. شما باید منفی ها را مثبت کنید و مثبت ها را پرورش دهید.

 

راهکارهای موفقیت

 

شور و شوق داشته باشید

 

اگر فرصت هم نشینی با افراد موفق داشته باشید دیده اید که آنها نسبت به دیگران شور و شوق افزون تری دارند و هر کاری را می پذیرند با جان دل انجام می دهند و هرگز دچار خستگی نمی شوند. زیرا نیک می دانند که موفقیت با دلسردی به دست نمی آید و پول و ثروت یکی از دستاوردها شور و شوق به کاری است که انجام می دهند.

 

سخت کوش باشید

 

در این دنیا هیچ چیز آسان به دست نمی آید و همه کامیابی های برآیند سخت کوشی است.پس هر چه سخت کوش بیشتر بخت موفقیت شما نیز بالاتر خواهد رفت. هر چه بیشتر تمرین کنید بیشتر راههای موفقیت را خواهید یافت.

 

خودتان را تشویق کنید

 

افراد موفق همیشه پیش از این که دیگران بگویند خودشان را تشویق می کنند.نباید بگذارید تردیدها شما را از پای دربیاورند بلکه به خاطر کارهایی که می کنید از خودتان سپاسگزار باشید  و به خودتان بگویید من بهترین هستم و از پس مشکلات بر می آیم.


نقش خودباوری در موفقیت چیست؟

 

کسانی که موفق هستند بی گمان از اعتماد به نفس بالایی برخوردار هستند زیرا به کارهای خود و آنچه انجام می دهند باور دارند.

موفقیت آنها باعث نشده اعتماد به نفس پیدا کنند بلکه با اعتماد به نفسی که داشتند راههای رسیدن به موفقیت را یافته اند.

کسی که اعتماد به نفس دارد خودش را ارزشمند خواهد یافت و به خاطر آنچه دارد مانند مهارت ها و ویژگی هایش حس غرور بالایی دارد.

در نقطه مقابل اگر کسی اعتماد به نفس نداشته باشد فکر می کند هیچ کس کارهای او را نمی پذیرد و هیچ کدام از کارهایش برای دیگران پذیرفته نیست.

افراد موفق خودشان سدها را کنار می زنند و هرگز فکر نمی کنند چیزی می تواند جلوی آنها را بگیرد.

اگر می خواهید در شغل خود پیشرفت کنید باید اعتماد به نفس داشته باشید.

 

1_خودتان را منصفانه ارزیابی کنید

میان غرور و اعتماد به نفس تفاوت وجود دارد.غرور یعنی بزرگنمایی کمترین توانایی ها و در برابر آناعتماد به نفس یعنی به آنچه به راستی دارید باور پیدا کنید.

اعتماد به نفس در اثر کوشش فراوان به دست می آید و این افراد دارای خودآگاهی بالایی هستند.اگر توانایی شما کمتر از اعتماد به نفستان بود دچار خود بزرگ بینی شده اید و بهتر است شیوه ی خود را دگرگون کنید.

اعتماد به نفس بر پایه واقع بینی بنا شده است بنابراین آنچه را که هستید روراست ارزیابی کنید تا بتوانید به اعتماد به نفسی که به راستی مناسب شماست برسید.

فرض نکنید اگر به نقطه های ضعف خود بی اهمیت باشید خود به خود از میان      می روند چون باید به آنها بپردازید و آن را برطرف کنید.

 

2_نه گفتن را بلد باشید

 

پژوهش ها نشان داده هر اندازه که کمتر نه بگویید و انجام این کار برای شما دشوار باشد بی گمان افسردگی اضطراب و افسردگی بیشتری سراغتان خواهد آمد.

افرادی که دارای اعتماد به نفس بالا هستند می دانند نه گفتن بسیار به سود آنهاست.

عزت نفس بالای آنها کمک می کند نه بگویند و می توانند با هر چیزی که به سودشان نیست مخالفت کنند.

هنگامی که باید نه بگویند رک و راست می گویند این کار از دست من بر نمی آید و یا من نمی توانم آن را انجام دهم.

زیرا نه گفتن به آنها می فهماند که می توانند با خیال آسوده تری به تعهدات کنونی خود بپردازند.

 

3_چگونه با رییس ارتباط داشته باشیم

 

ارتباطی که میان رییس و کارمند پرتنش باشد به اعتماد به نفس آسیب جبران ناپذیری می زند.همواره بکوشید چیزهایی که سبب می شود که میان شما و رییستان شکرآب شود را بیابید و آنها را برطرف کنید.

اگر هم نتوانستید با رییس خود کنار بیایید بهتر است دنبال کار دیگری باشید.

 

4_پیروزی های کوچک را دست کم نگیرید

 افراد دارای اعتماد به نفس پیش از هر چیز خودشان را به چالش می کشند  و روحیه بالا در برابر دیگران دارند.

پیروزی های کوچک شبکه آندروژنی مغز را فعال می کند و به شما کمک می کند تا قدردان توانمندی های خود باشید.

 

5_داشتن راهنما مهم است

 

به کارگیری تجربه های افراد با تجربه به شما کمک می کند راههای تازه ای برای موفقیت بیابید و روحیه و اعتماد به نفس شما به شکل چشم گیری افزایش پیدا کند.

آگاهی زمینه ساز اعتماد به نفس است همین که می دانید در کجای کار قرار دارید.افزون بر این مشاور چیزهایی را به شما نشان می دهد که دیگران از بازگو کردن آن ناتوانند.

مشاور رازهای موفقیت در شرکت های گوناگون و فضاهای کاری متفاوت را به شما   می گویند.

 

6_ورزش کنید

پژژوهش ها نشان داده هر اندازه که بیشتر ورزش کنید از نظر روحی جسمی و هوشی نیز در شرایط بهتری قرار خواهید گرفت.

تمرین بدنی سبب می شود اندروفین در بدن شما آزاد شود و روحیه پر نشاط را برای شما به ارمغان می آورد.

 

7_شیک پوشی

 

مردم همیشه پیش از هر چیز به پوشاکی که برتن دارید نگاه می کنند.

رنگ و برش لباس و حتی وسایل تزیین که استفاده می کنید همچون ساعت و گردنبند و انگشتر همه در نگاه مردم به شما تاثیرگذار است.

زمانی که پوشاک رسمی به تن دارید خود به خود نوع نگاه و گویش شما نیز دگرگون   می شود و سبب می شود شیک تر و بهتر سخن بگویید.

 

8_تهاجمی سخن نگویید قاطعانی صحبت کنید

 

اگر پرخاشگر باشید کسی نمی گوید شما اعتماد به نفس دارید بلکه می گویند فردی ستیزه جو هستید و گفت و گو با شما سودی ندارد.

هنگامی به خودتان باور ندارید خود به خود به قلدری روی خواهید آورد و می خواهید با زورگویی حرفتان را به کرسی بنشانید.

حتی شیوه ایستادن شما هم در نشان دادن شخصیتتان تاثیر گذار است.باید با اعتماد به نفس صحبت کنید تا آنچه را می گویید باور پذیر باشد و مردم به حرف های شما گوش کنند.

خودباوری و اعتماد به نفس کلید قفل های زندگی است و کمک می کند تا شما در برابر سختی ها استوار باشید و هیچ توفانی نتواند سر شما را خم کند و شما را به زانو دربیاورید.


منبع :

موفقیت 98

 


روزهای زندگی ما هدیه خداوند هستند

 

همان گونه که زندگی می تواند بهترین باشد می تواند به بدترین تبدیل شود.هنگامی که به این اصل باور پیدا کنید دیگر زمان روزانه خود را هدر نخواهید داد و به سوی ایده هایتان گام بر می دارید و بیشترین بهره را از آنچه پیرامون شماست می برید.

باید جوری زندگی کنید که انگار امروز آخرین زندگی شماست اگر این روند را در پیش بگیرید می بینید که حس سپاسگزاری نسبت به هر چه پیرامون خودتان دارید پیدا می کنید.

همین کار به شما انگیزه رشد و بالا رفتن از موفقیت دست پیدا کنند.

از این پس شما به برنامه هایتان شتاب می دهید و کوشاتر خواهید بود و از هوش خود بیشتر بهره می برید.

 

سخت کوشی با جان کندن تفاوت دارد

 

فکر نکنید کار طاقت فرسا عامل موفقیت است زیرا اگر علاقه در کار  نباشد هیچ سودی ندارد بنابراین اگر کارتان را دوست ندارید و تنها به خاطر پول آن را انجام می دهید همین امروز بی خیال شوید و به دنبال کاری بروید که حال دلتان را خوب می کند.

 

موفقیت زمان بر خواهد بود

 

هیچ کس موفقیت را به شما پیشکش نخواهد کرد و زندگی در یک سینی طلا آن را جلوی شما نمی گذارد بنابر این بدون زحمت نمی توانید آن را به دست آورید.

باید بدانید که رسیدن به موفقیت در بازه های زمانی بلند مدت رخ می دهد پس باید از خودگذشتگی داشته باشید تا به هدفهایتان برسید.

باید به هدف هایی که دارید تعهد داشته باشید و چالش ها را از پیش رو بردارید.

در همه حال باید پشتکار داشته باشید به ویژه زمانی که ان جور که باید همه چیز به سود شما نیست.

 

دوست داشته باشید

 

باید بدانید تنها داشتن یک ایده نمی تواند زندگی شما را دگرگون کند.

اگر کارتان را دوست ندارید پس هر لحظه منتظر باشید تا شکست از راه برسد.

علاقه همان انرژی است که شما وارد خودرو خود می کنید تا نیروی حرکت و کنش در آن ایجاد شود و بتوانید آنچه را که می خواهید رخ بدهد.

اگر به کارتان علاقه ندارید پس باید بدانید مسیر همواری نخواهید داشت.

 

خودتان مهم هستید

 

مهم نیست به این فکر کنید که دیگران چگونه موفق شده اند چون مهم ترین چیز خودتان هستید و باید همه بر محور خودتان بچرخد.

حسی که نسبت به کارتان دارید تعیین کننده است و نشان می دهد آیا نیازهای شما برآورده خواهند شد یا نه؟

 

زندگی عادی خسته کنند است متفاوت زندگی کنید

 

اگر به انسان های عادی نگاه کنید خواهید فهمید که آنها دغدغه ای ندارند چون همه برای آنها یکنواخت و بدون چالش است.

اما افراد موفق شیوه زندگی متفاوتی دارند و به دنبال چیزهای غیرعادی هستند و تا آن را نیابند آرام و قرار ندارند.همیشه راهی پیدا می شود تنها باید آن را درک کنید تا همه سدها را از پیش و بردارید.

 

چهارچوب های فکری تازه ای داشته باشید.

 

این روزها این نگاه کمتر مورد بهره برداری است و کمتر در مورد آن گفت و گو می شود.

اگر می گوییم بیرون از چهارچوب گام بردارید به این معنا نیست  که به دنبال ایده های نا معقول و بی پایه بروید بلکه می گوییم نوآوری داشته باشید.

توفانی از اندیشه ها ایجاد کنید و با دیگران درباره ایده هایتان گفت و گو کنید حتی اگر با کسانی که بیرون از دایره کاری شما هستند چون همیشه کسی هست که ایده بهتری داشته باشد.

 

استانداردهای شخصی داشته باشید

 

دستاوردهای شما باید با استانداردهای خودتان سنجید شود نه آنچه که دیگران تدوین کرده اند زیرا آنچه دیگران تعیین می کنند به ذهن و اندیشه آنها بر می گردد و مناسب خودشان است درست مانند تن پوش که برای دیگری دوخته شده است.

قرار نیست دیگران را راضی کنید بلکه باید خودتان را اضی کنید و شادی درونی را به دست آورید.

از انجام دادن خواسته هایتان نترسید

 

برخی از افراد زمان زیادی را صرف این می کنند که به این باور برسند که آیا ایده هایی که دارند خوب است یا بد و یا باید آن را انجام بدهند.

اگر دوستدار کاری هستید پس وقت تلف کردن درست نیست و زمان انجام آن را صرف اندیشه های بیهوده نکنید.

زمان بسیار است

 بسیاری از افراد فکر می کنند که زمان از دست رفته است و دیگر نمی توانند کاری انجام دهند یا اینکه زمان انجام این کار گذشته است.

نداشتن وقت به این دلیل است که نمی توانید ان را مدیریت کنید پس پیش از هر کاری یک سر رسید تهیه کنید و کارهایی که باید انجام دهید را در آن یادداشت کنید تا بتوانید به هنگام به کارهایتان برسید.

 

کسی جلوی پیشرفت شما را نمی گیرد

 

اگر سخت کوشش کنید به هدف هایتان می رسید اما یادتان باشد هرگز نمی توانید دیگران را به کنتل خود درآورید چون آنها آنچه را که می خواهند می گویند و کاری ندارند که شما چگونه فکر می کنید.

روی خواسته های خود تمرکز کنید و به سایر چیزهایی که پیرامون شما می گذارد اهمیتی ندهید

اگر دیگران شما را ناامید می کنند کوتاهی از شماست چون که به سادگی تحت تاثیر قرار می گیرید.

 

فرصت بعدی چشم به راه شماست

 

اگر یک فرصت را از  دست دادید نگران نباشید فرصت بعدی و فرصت های بعدی همه و همه را می توانید به کارگیرید

این که بخواهید منتظر بمانید تا یک فرصت ا راه برسد کار درستی نیست چون باید از انچه که موجود است سود بجویید.

قانون جذب همان گونه هواداران زیادی را به خود جلب کرده مخالفان بسیاری هم دارد که آنها هم دلایل منطقی خود را بیان می کنند.

 

قانون جذب متافیزیکی است و شباهت علمی دارد

 

در بهترین شرایط هم اگر

قانون جذب را بررسی کنیم در پایان دستاورد علمی از آن دریافت نمی شود زیرا با وجود ادعاهای موجودی که دارد باز هم ساختار متافیزیکی دارد که تنها رگه هایی از علم در آن نمایان است.

زیرا همه پایه هایی که در این قانون بیان می شود پختگی لازم را ندارد و بیشتر نارس مانده است.

 

قانون جذب تهی از هدف های اصولی عمیق است

 

مهم ترین جلوه هایی که مردم برای داشتن آن کوشش می کنند پول و قدرت است.

قانون جذب می گوید در واقع این کائنات هستند که مسیر ما را مشخص می کنند و خود فرد هیچ نقشی ندارد.

به خاطر اینکه خود فرد هدف را مشخص نمی کند و ممکن است علاقه ای به آن نداشته هیچ لذتی هم نمی برد و چون هدفی اصولی در آن یافت نمی شود در نتیجه شوقی برای رسیدن هم وجود نخواهد داشت.

 

در قانون جذب نیازی به کنش و واکنش وجود ندارد

 

قانون جذب می گوید جوری زندگی کنید که انگار به هدفتان رسید اید و به این شکل  است که هدف ها نمود می یابند.

حتی دانشمندان قانون جذب بر این باورند ما به دنیا نیامیده ایم تا با عمل گرایی به هدفمان برسیم.آنها می گویند اگر شما کار کنید قانون جذب فکر می کند که شما به او باور ندارید و خودتان دست به کار شده اید.

با اینکه ما می دانیم همه چیز به اقدام و عمل ما بستگی دارد اما قانون جذب این روش را نمی پذیرد و رد می کند.

 

در قانون جذب نیازی به برنامه ریزی ندارید

 

اگر ما جوری زندگی کنیم که انگار به همه هدفهایمان رسیده ایم دیگر نیازی نداریم برنامه ای برای پیشرفت داشته بشیم.

اگر برنامه ریزی کنید به کائنات این پیام را فرستاده اید که به او اعتماد ندارید و خودتان می خواهید مسئولیت پیشرفت را برعهده بگیرید.

قانون جذب  می کند اگر هر گونه شکی ایجاد در پی آن منفی های دیگی به سراغ شما می آیند و این یعنی ایجاد یک چالش در سر راه شما.

نظریه پردازهای قانون جذب می گویند ما وظیفه نداریم که چگون هدفهایمان به سرانجام می رسند این وظیفه کائنات است که خود راه را برای ما پیدا کند.

پژوهش ها نشان داده این شکل نگرش به مسائل شاید در کوتاه مدت دلپذیر باشد اما در بلند مدت انگیزه و خواستی در فرد ایجاد نمی کند.

 

در قانون جذب هدف گذاری معنی ندارد

 

اگر می خواهید جوری زندگی کنید که گویی به هدف های خود رسیده ایم دیگه نیازی نیست زمان بندی برای هدف خود داشته باشیم.

آنها می گویند زمان بندی برای کائنات اهمیت ندارد و او نیازهای شما را برآورده می کند.

آنها می گویند زمان بندی با قانون جذب جور در نمی آید.

 

دستیابی به هدف چالش ندارد

 

چالش ها در قانون جذب فکرهای منفی هستند پس نباید از آنها حرفی زد چون هنگامی که می گوییم من موفق شده ام دیگر وجود چالش بی معنی است.

آنها می گویند هنگامی که یاد بگیرید به چیزهایی نباید فکرکنید کم کم می دانید که اگر به آن فکر کنید بیشتر تکرار خواهد شد.

اگر به قانون جذب باور پیدا کنید دیگر نیازی نیست که به دنبال راهی برای برخورد با چالش ها باشید.

 

قانون جذب جایی برای همدلی ندارد

 

آنها می گویند اگر پیرو قانون جذب هستید نباید به فقر فکر کنید و حتی نباید در کانون نیکوکاری عضو شوید.

می گویند از فقر و نداری چیزی نگویید و خود را درگیر آن نکنید.

وی می گوید باید تنها به ثروتمندان فکر کنید اگر به سراغ کارهای خیر بروید بیشتر خودتان را در آن گرداب انداخته اید.

حتی اگر دیدید کسی اضافه وزن داد به او نگاه نکنید و یا در مورد بیماری ها فکر نکنید و حرفی درباره اش نزنید زیرا خودتان نیز بیمار وچاق خواهید شد.

به هرچیزی که فکر کنید در معرض آن قرار می گیرید چه چیزهای خوب و چه چیزهای بد.

اگر به قانون جذب باور دارید نباید کاری که منبع درآمد شما از ان است دارای جنبه های منفی باشد.

برای نمونه نباید پرستار پزشک و یا مامور انتظامی باشید.

اما مطالعات نشان داده همراهی در کارهای خیر نه تنها بد نیست بلکه نیروهای مثبت بسیاری را به سوی شما روانه می کند.

قانون جذب  می گوید چون  هر چیزی را که به آن می اندیشید و یا به آن می پردازید جذب می کنید پس نباید در کارهایی که جنبه های منفی دارند گام بگذارید.

 

دلیل نرسیدن به هدفهایمان خودمان هستیم

 

قانون جذب می گوید چیزهای مثبت مثبت های بیشتری را به سوی خود می کشاند بنابراین هر کسی خودش مسئولیت رسیدن و یا نرسیدن به هدفهایش را دارد حالا تفاوتی ندارد آن هدف ها اصلا شدنی بوده اند یا نه.

اما هنگامی که به حقیقت نگاه می کنیم می بینیم بسیاری از چیزهایی که در پیرامون ما رخ می دهد ما هیچ دخالتی در آن نداریم.

برای نمونه اگر تصادف کردید صد در صد خودتان مقصر هستید یا ا گر قربانی سو استفاده  جنسی شدید باز هم گناه خودتان است.

یا حتی اگر حمله ای تروریستی انجام شود و شما آسیب دیدید باز هم کوتاهی از خودتان است.

اما قانون جذب می گوید شما به آن فکر کرده اید و برایتان رخ داده است چون انسان همان چیزی را جذب می کند که به آن فکر کرده است.

 

قانون جذب قانون کمال گرا است

 

ادعای  قانون جذب

هر کسی ایده خودش را برای

موفقیت دارد و دو نفر را پیدا نمی کنید که یک جور به این موضوع نگاه کنند.اما موارد پایه ای وجود دارند که برای همه یکسان است.

 

هدف هایتان را یادداشت کنید

 

یکی از کارهایی که برای موفقیت در زندگی باید انجام دهید این است که هدف های خود را روی کاغذ بیاورید.

صبح که بیدار می شوید پیش از هر کاری تعیین کنید که قرار است تا شب چگونه سپری شود.

برنامه های شما باید به گونه ای باشد که ذهنتان از آغاز روز با نشاط باشد با این کار بی گمان روزی پر بار در انتظار شما خواهد بود.

صبح هدف هایتان را بنویسید و دور آنهایی که برای شما مهم تر هستند را خط بکشید تا تمرکز بیشتری روی آنها داشته باشید

باید از خودتان بپرسید امروز چه کارهایی برای انجام وجود دارد که روز من را می سازد.

یادتان نرود باید همه چیز را یادداشت کنید و تا هنگامی که همه آنها را انجام نداده اید از پا نایستید.

با این شیوه از همان آغاز خود را در بهترین شرایط قرار می دهید و می توانید به جای خواب آلودگی و پریشانی و سرگردان بودن ذهن شما در مسیر بازدهی بالا قرار می گیرد.

دلیل دیگری که برای نوشتن وجود دارد این است که حال شما  را خوب می کند و این حس درونتان پرورش می دهد که می توانید.

 

بهتر است جوری بنویسید که انگار به هدف خود رسیده اید

 

ریچارد برانسون می گوید:به دنبال رویاهای خود بروید و خود در درگیر چیزهای جالب قرار دهید.اگر کسب و کاری را قرار است به راه بیندازید چیزی باشد که جز علاقه مندی های شماست و از انجام آن لذت ببرید.

زندگی به گونه ای باشد که برای لذت بردن ادامه دارد نه اینکه تنها به پول دررآوردن بیندیشید.

برانسون می گوید کسان زیادی هستند که سرشار از ایده های ناب هستند اما بسیار اندک است شمار کسانی که به دنبال عملی کردن آن ها می روند.

چون فکر می کنند کسان دیگری هم بوده اند که پیش از آنها به دنبال  آن کار رفته اند و دیگر جا کافی وجود ندارد.

نکته دیگر اینکه آنها بر این باورند که خطر کردن در زندگی کار درستی نیست و یا اینکه هرگز پول کافی برای آغاز ایده خود را به دست نخواهند آورد.

کسانی پیروز می شوند که با خودشان می گویند باشد من همین الان به دنبال انجام کارهایم می روم و پیروز هم می شوند.

 

باورها را توانبخشی کنید

 

قوی کردن باورها یکی از راههایی است که به موفقیت می انجامد.

افراد موفق می گویند که دلیل کامیابیشان این است که به کارشان و به خودشان باور دارند و از این باور نمی هراسند.

هنگامی که شما خودتان را قبول ندارید چه انتظاری دارید که دیگران شما را باور داشته باشند.

بگذارید دیگران به باورهای شما بخندند اما از بازگو کردن آن نهراسید اما اگر به باور خود تکیه کنید واکنش به آنها اهمیتی ندارد.

کسانی که به باورشان ناباوری دارند و در این زمینه سست هستند همیشه تصمیم گیران ضعیفی هستند که تصمیم های نادرست و لرزان می گیرند.

شما باید برخلاف جریان آب حرکت کنید.

ببینید مگر چند نفر در دنیا هستند که از انجام کارشان لذت می برند.

رویاهایتان را هم باور کنید و هم آنها را در ذهن خود تصور کنیدهنگامی که شما باور پیدا می کنید به هدفتان می رسید این یقین خودش نتیجه ای جز موفقیت نخواهد داشت.

 

خود شما سرمایه اصلی هستید

 

این که برای خودتان خرج کنید یا غذاهای خوب بخورید و یا اینکه به باشگاه بروید یا مربی شخصی داشته باشید هیچ کدام اشتباه چون همه چیز از خود شما آغاز می شود.

به باشگاه رفتن کمک می کند اندروفین در عضله های شما ترشح کند و حس خوبی به شما دست بدهد.

زمان گذاشتن برای ورزش شما را سرحال می کند و کمک می کند بهتر از پس کارای پیش رو بربیایید.

تا پنجاه دقیقه ورزش روزانه شما را قوی می کند و آماده نبرد و رویارویی با چالش هایی که پیش روی شما خواهند بود.

کتاب بخرید و کتاب بخوانید به قول برایان ترسی یک ساعت مطالعه کمک می کند در هر کاری که هستید پس از سال موفق شوید و پس از پنج سال در جامعه خود نمونه می شوید و پس از هفت سال به عنوان یک نخبه جهانی شناخته خواهید شد.

ایده هایی را که به ذهنتان می رسد یادداشت کنید و هرگز با دست خالی و بدون قلم و کاغذ از خانه بیرون نروید.

همیشه بهترین ایده ها در بدترین شرایط به ذهن می رسد پس هر چیزی که به ذهنتان می آید را بنویسید.

یک مهارت تازه یاد بگیرید هر اندزه که که مهارت های شما افزون تر باشد بخت موفقیت شما هم به همان اندازه افزایش خواهد یافت.شاید اگر بتوانید روزانه یک مهارت بیاموزید پس از یک سال 365 مهارت خواهید داشت.

 

زمان را در شبکه های اجتماعی هدر ندهید.

 

همه انسانها زمان زیادی را برای گشت و گذارهای بیهوده در اینترنت می گذارند اما همه این افراد هم به همین خاطر دچار پشیمانی و احساس گناه می شوند.

اینکه زمان خود را صرف گردش در فضای مجازی کنید و یکسره حساب های خود را در این فضا چک کنید بهتر است زمان خود را برای پیشرفت بگذارید.

گشت و گذار در فضای مجازی را به عنوان پاداشی برای خود  قرار دهید و پس از اینکه در کارهی روزانه به موفقیت رسیدید آن هنگام را می توانید در اینترنت باشید.

 

خواب کافی داشته باشید

 

بسیاری باور نمی کنند که خواب مناسب می تواند یکی از عوامل موفقیت باشد.خلاقیت شما بی گمان در زمان استراحت بیشتر شکوفا می شود تجربه نشان داده افراد موفق به استراحت و خواب اهمیت بسیاری می دهند.

 

برنامه ریزی داشته باشید

 

شما برای اینکه بدانید قرار است چه کاری انجام دهید بهتر است برنامه ریزی داشته باشید.شما با برنامه ریزی می دانید قرار است در کدام مسیر بروید  و به کجا برسید.همیشه پیش از خواب با خودتان مرور کنید که چه کارهایی را باید فردا انجام دهید و ساعت به ساعت چه کارهایی باید به موفقیت شما سمت و سو بدهد و شما را به سوی موفقیت رهنمون کند.


اگر به جهان پیرامون خود نگاه کنیم افراد بسیار زیادی را می بینیم که خستگی ناپذیر به سوی موفقیت گام بر می دارند به گونه ای که دیگران را درباره ابعاد پیروزی آنها به فکر فرو می برد.

همه دوست دارند بدانند چه چیزی سبب می شود برخی از افراد بدون اینکه سدی در راهشان باشد موفقیت را لمس می کنند.

بسیاری از انسانها با اینکه کوشش می کنند و می خواهند از پس مشکلات بربیایند اما هرگز آن گونه که باید بشود نمی شود.

نکته مهم این است آنهایی که موفق می شوند از آسمان نیامده اند بلکه آنها تنها راهی را برگزیده اند که دیگران به سوی آن نرفته اند.

افراد موفق را می توان به جنگجویانی مانند کرد که هرگز از حرکت باز نمی ایستند و همیشه در پی کشورگشایی هستند و می خواهند سرزمین های تازه ای را زیر چتر قدرت خود در بیاورند.

آن ها نوری را یافته اند که مسیر حرکت آنها را روشن می کند و یاری کننده در راهی است که آغاز کرده اند.

 

راز موفقیت این افراد چیست؟

 

به خودتان باور داشته باشید

 

شاید بگویید این افراد جسور هستند و یا زیاده خواه می باشند .تفاوتی نمی کند روی آنها چه نامی خواهید گذاشت به هر روی چیزی که این افراد را به این اندازه از رشد و بالندگی رسانده و خستگی ناپذیر پیش می روند موضوع خودباوری است که در آنها وجود دارد.

خودباوری عبارتی است که بارها شنیده ایم و برای بسیاری از ما تکراری شده است اما برای به دست آوردن آن نیاز به شهامت و جسارت بسیار زیادی داریم.

اگر می خواهیم به اعتماد به نفس برسیم باید به خودمان و هدفی که داریم باور پیدا کنیم.

منفی بافی را از ذهن خود پاک کنید و به هدفتان باور پیدا کنید زیرا نبودن این دو می تواند ما را از رسیدن به هدف دور کند.

یکی از وسوسه های که ممکن است که گریبان گیر ما بشود حس شکست پذیری است که در صورت نداشتن خودباوری به سراغ ما می آید.

 

برای خودتان چشم انداز ترسیم کنید

 

اگر می خواهید مسیر شما پایانی جز موفقیت نداشته باشد باید برای خودتان چشم اندازی روشن داشته باشید تا بدانید پایان راهتان کجا است.

این همان نکته ای است که افراد موفق در خود دارند و به هدف های آنها جهت می بخشد

اگر چشم انداز و آینده نگری داشته باشید در شما این انگیزه را ایجاد می کند تا برای رسیدن به هدفتان از همه توان خود بهره بگیرید.

اگر چشم انداز مشخص داشته باشید هدف های شما یک به یک برای آینده مشخص می شود که آن را نقشه راه می نامند.

کسانی که چشم انداز دارند راه موفقیت را می شناسند.ماموریت  ما در راستای تحقق خواسته هایمان با چشم انداز موفق می شود.

این ماموریت باید با جزییاتش برای ما روشن شود و چه بهتر است آن را روی کاغذ بیاوریم تا از یادمان نرود.

با این روش می توانید توانایی ها و آموخته های خود را به صورت عملی به جریان بیندازید.اگر چشم انداز داشته باشید در واقع معیاری برای سنجش کارکرد خود هم خواهید داشت.

 

عمل گرا باشید

 

کسانی که خستگی ناپذیر هستند هرگز منتظر نمی مانند تا موقعیتی امن برایشان پیش بیاید بلکه از همان موقعیت های موجود بیشتری بهره را می برند

همان اندازه که در آغاز کار انگیزه دارند در دنباله کار هم همین انگیزه را حفظ می کنند و هرگز دچار نوسان نمی شوند.

عمل گرایی اصلی ترین پایه رسیدن به هدف است و باید از هنگامی که کار را آغاز می کنیم تا هنگامی به آن دست می یابیم ادامه داشته باشد.

ویژگی افراد موفق این است که کمتر می گویند و بیشتر عمل می کنند.

ساده نیست که هم زمان تصمیم های بزرگ بگیرید و گام های بلندی به سوی کامیابی بردارید.البته این موضوع را نمی توان به شانس مربوط دانست و خود ما گزینش کننده کار و عمل خود هستیم.

گاهی اینکه دست روی دست بگذاریم و بی عمل باشیم به دلایلی همچون ضعف در مدیریت زمان و نداشتن توان برنامه ریزی درست مربوط است.

افراد موفق هرگز بهانه تراشی نمی کنند و با صبر بیهوده زمان را از دست نمی دهند.

برای رسیدن به هدف هیچ گونه بهانه ای پذیرفتنی نیست.

 

در برابر ناملایمات ایستادگی کنید

 

حتی اگر یک فرد باهوش باشید بدون اینکه روی خواسته های خود پافشاری کنید به جایی نمی رسید و تفاوتی میان شما و افرادی با بهره هوشی متوسط نخواهد بود.

اگر می خواهید به هدف های خود برسید چاره ای ندارید در برابر چالش ها و ناخوشایندی های زندگی پایداری داشته باشید و سربلند بیرون بیایید.

سدها بسیاری در برابر موفقیت قرار دارد اما افراد موفق هرگز کم نمی آورند و هر جور شده راهی خواهند یافت.

مهارتی به نام ایستادگی و پافشاری بر خواسته ها همان چیزی است که کمک می کنند تا شما موفق شوید باید پیش از هر چیزی این مهارت را بیاموزید.

شما نباید به هیچ بهانه ای از خواسته های خود کوتاه بیایید و وا بدهید.

 

زندگی متعادل داشته باشید

 

اگر می گوییم با همه توان به سوی موفقیت گام بردارید به این معنی نیست که نیاز به استراحت ندارید چون به هر حال گاهی پیش می آید که خسته می شوید و یا احساس نیتی دارید در این حالت چاره ای ندارید که کمی ایست کنید و به خودتان استراحت بدهید.

باید بدانید کار می کنیم که زندگی کنیم نه اینکه زندگی کنیم تا کار کنیم.

باید ترازی میان زمان کاری و زمان استراحت خود برقرار کنید  و استراحت را نیز بخشی از زندگی خود می دانند پس باید بدانید اگر همیشه کار کنید تنها از توان خود

 کاسته اید.

روح انسان هم برای زندگی بهتر نیاز به آسودگی دارد پس باید در ساعت های از روز به شادی و تفریح بپردازید.

کارکردن زیاد ممکن است بیماری های چون اضطراب و افسردگی را به سراغ شما بفرستد.

باید بدانید کار زیاد زمانی خوب خواهد بود که روح شما را دچار  آسیب نکند چون روح خسته تنها دستاوردی که دارد این است که بازدهی شما را کاهش می دهد و در نتیجه به هدف هایی که از پیش تعیین کرده اید و نمی رسید و از سوی دیگر با یک جسم و روح ناتوان رو به رو خواهید شد.


قانون جذب به شما می گوید زندگی شما  تشکیل شده از دو چیز است.چیزهای منفی و مثبت که در پیرامون ما هستند.همه چیز در زندگی دو لبه دارد یعنی حتی دلچسب ترین و جذاب ترین بخش ها نیز  دارای جنبه منفی و مثبت است.از سلامتی گرفته تا ثروت و روابط و کار و یا شادی.

دو حالت بیشتر نیست یا فرد ثروتمندی هستید و یا چیزی در بساط ندارید.یا اینکه تندرست هستید و یا گرفتار بیماری  و حال خوشی ندارید.

ممکن است روابطی که دارید خوب پیش می رود یا دچار بن بست و ددگی هستید.

شاید کاری که دارید برایتان دلپذیر و هیجان انگیز باشد و یا خسته کننده باشد.یا فرد شایدی هستید و یا در حسرت شادی به سر می برید.

در صورتی که منفی های زندگیتان از مثبت ها پیشی گرفته پس باید بدانید یک جای کار شما لنگ می زند و البته خودتان نیز از این موضوع آگاه هستید.

شما به دیگر مردم نگاه می کنید و می بینید زندگی خوب  و درخوری دارند و با خودتان می گویید من هم باید چنین باشم و شایستگی چنین زندگی را دارم.

بی گمان چنین است و شما شایسته بهترین ها هستید.

پیش از هر چیز باید با قانون جذب آشنا شوید تا همه چز ایده آل شود.

 

قانون جذب

 

اگر  با کسانی که زندگی خوبی دارند گفت و گو کنید خودشان هم نمی دانند چه کرده اند که به این خوشبختی دست پیدا کرده اند.

بی گمان آنها کاری کرده اند حتی اگر خود ندانند.باید گفت قانون جذب را دانسته یا ندانسته به کار برده اند.

قانون جذب را می توان سرچشمه همه خوبی های زندگی بدانیم.

 

به کارگیری نیروهای پنهان

 

نیروهای پنهانی که در طبیعت به فراوانی یافت می شوند از گرانش گرفته تا الکترومغناطیس هیچ کدام را نمی توانیم با حواسمان درک کنیم با این که نمی توان نیروی آنها را کتمان کنیم.

قانون جذب هم از این ساختار پیروی می کند بدون اینکه قابل دیدن باشد اما نیروی درونش نهفته که از همه نیروهای موجود توانمندتر است.

هیچ کس را نمی توان یافت که به قله های پیروزی رسیده باشد اما قانون جذب را نادیده گرفته باشد.

آنچه بر کائنات حکمفرمایی می کند قوانین طبیعت است.نمونه های فراوانی در این راستا یافت می شود همچون هوانوردی و پرواز که سازگار با قانون طبیعت هم راستا است.

در واقع ما نیستیم که قانون های فیزیک را تغییر می دهیم بلکه ما خودمان را در راستای هدفمان با قانون های فیزیک هماهنگ می کنیم.

اگر گرانش در این زمینه حاکم است

قانون جذب  هم بر زندگی ما حاکم است.

اگر می خواهید قانون جذب را به اختیار خود در بیاورید باید پیش از هر چیز به درک درستی از آن دست یابید.

اگر به فضای بالای سرمان بنگریم می بینیم که خوشید به وسیله گرانش همه سیاره ها را نگه می دارد تا آنها به این سو و آن سو پرت نشوند.قانون جذب هم درست همین کارکرد را دارد و سبب می شود همه چیز  و همه کس در پیرامون شما بمانند.

این قانون جذب است سلول های بدنیتان را بهم پیوند می دهد و آنها را در یک چهارچوب نگه می دارد و با کمک آن خودروها در جاده ها به حرکت در می ایند و آب در لیوان می ماند.

نکته جالب این است که قانون جذب حتی سرنوشت افراد را تعیین می کند و به یک نفر می گوید تو دانمشند شو و به دیگری می گوید تو باید آشپز بشوی.

حتی در گزینش دوستانتان این قانون جذب است که فرمانروایی می کند.

 

قانون جذب چگونه کار می کند؟

 

قانون از لحاظی با نیروی جاذبه زمین و میان سلولی همسان است اما تفاوت هایی با آن نیز هر چند هر دو در یک راستا حرکت می کنند.

چا هانل قانون جذب را به قانون عشق تشبیه می کند و می گوید این قانون است که در میان همه چیز توازن برقرار می کند.وی باور دارد کهکشان ها و اتم های بی شمار همه زیر چتری قانونی به نام جذب جای می گیرند.

قانون جذب این را بازگو می کند که هر چیزی مانند خودش را جذب می کند.به قولی هر چه می دهی همان را باز می ستانی.به همین خاطر است که می گویند با داشتن و گفتن خوبی ها.خوبی دریافت می کنید.

 

قانون جذب را دریافت کنید

 

قانون جذب می گوید آن چه را داده اید با آنچه دریافت می کنید یکسان است و بخشش های شما در زندگی به خودتان بازخواهد گشت.قانون جذب را می توان ریاضی و فیزیک کائنات دانست.

 

قانون مثبت و منفی جذب چیست؟

 

قانون جذب می گوید:اگر مثبت بدهید مثبت به سوی شما بازخواهد گشت و اگر منفی بافی کنید منفی ها را راهی زندگیتان می کنید.

 

شاید بپرسید مثبت و منفی از کجا می آیند؟

 

پاسخ ساده است چون همه چیز در ذهن و اندیشه ها شما می چرخد چون آنچه قانون جذب می گوید این است که هر چیزی که به شما می رسید در واقع در گذشته به آن اندیشیده اید.

اگر امروز با خودتان فکر کنید که قرار است پیش آمدهایی مثبتی برای شما رخ دهد بی گمان تا شب انبوهی از خوبی ها به سوی شما سرایز خواهد شد.

 

حق انتخاب در قانون جذب

 

قانون جذب مانند اهن ربا کار می کند یعنی می تواند  ثروت پول شادی و سلامتی را برای شما به ارمغان می آورد.

بی گمان کسانی را پیرامون خود دیده اید که می گویند من آدم بی پولی هستم.من آدم بدبختی هستم و همیشه همین گونه خواهند ماند.

در عوض کسانی هم هستند که هیچ چیز ندارند اما به دلیل مثبت نگری  و مثبت گویی به همه چیز می رسند.

 

نیروی نامحدود در قانون جذب

 

برای تغییر زندگی اگر به خودتان نگاه کنید خواهید دید که همه چیز دارید پس تنها کافیست به نیروی نامحدود درون و قانون جذب باور داشته باشید و به ان تکیه کنید.قانون جذب ررابطه مستقیم با اندیشه های شما دارد پس بکوشید آن چه را که می توان زندگی شما را رو به مثبت شدن پیش ببرد در ذهنتان مرور کنید چون ذهن شما ارتباط مستقیم به کائنات دارد و همه چیز را آنگونه که شما می خواهید سامان می دهد پس با ذهنی مثبت زندگی کنید.


روزهای زندگی ما هدیه خداوند هستند

 

همان گونه که زندگی می تواند بهترین باشد می تواند به بدترین تبدیل شود.هنگامی که به این اصل باور پیدا کنید دیگر زمان روزانه خود را هدر نخواهید داد و به سوی ایده هایتان گام بر می دارید و بیشترین بهره را از آنچه پیرامون شماست می برید.

باید جوری زندگی کنید که انگار امروز آخرین زندگی شماست اگر این روند را در پیش بگیرید می بینید که حس سپاسگزاری نسبت به هر چه پیرامون خودتان دارید پیدا می کنید.

همین کار به شما انگیزه رشد و بالا رفتن از موفقیت دست پیدا کنند.

از این پس شما به برنامه هایتان شتاب می دهید و کوشاتر خواهید بود و از هوش خود بیشتر بهره می برید.

 

سخت کوشی با جان کندن تفاوت دارد

 

فکر نکنید کار طاقت فرسا عامل موفقیت است زیرا اگر علاقه در کار  نباشد هیچ سودی ندارد بنابراین اگر کارتان را دوست ندارید و تنها به خاطر پول آن را انجام می دهید همین امروز بی خیال شوید و به دنبال کاری بروید که حال دلتان را خوب می کند.

 

موفقیت زمان بر خواهد بود

 

هیچ کس موفقیت را به شما پیشکش نخواهد کرد و زندگی در یک سینی طلا آن را جلوی شما نمی گذارد بنابر این بدون زحمت نمی توانید آن را به دست آورید.

باید بدانید که رسیدن به موفقیت در بازه های زمانی بلند مدت رخ می دهد پس باید از خودگذشتگی داشته باشید تا به هدفهایتان برسید.

باید به هدف هایی که دارید تعهد داشته باشید و چالش ها را از پیش رو بردارید.

در همه حال باید پشتکار داشته باشید به ویژه زمانی که ان جور که باید همه چیز به سود شما نیست.

 

دوست داشته باشید

 

باید بدانید تنها داشتن یک ایده نمی تواند زندگی شما را دگرگون کند.

اگر کارتان را دوست ندارید پس هر لحظه منتظر باشید تا شکست از راه برسد.

علاقه همان انرژی است که شما وارد خودرو خود می کنید تا نیروی حرکت و کنش در آن ایجاد شود و بتوانید آنچه را که می خواهید رخ بدهد.

اگر به کارتان علاقه ندارید پس باید بدانید مسیر همواری نخواهید داشت.

 

خودتان مهم هستید

 

مهم نیست به این فکر کنید که دیگران چگونه موفق شده اند چون مهم ترین چیز خودتان هستید و باید همه بر محور خودتان بچرخد.

حسی که نسبت به کارتان دارید تعیین کننده است و نشان می دهد آیا نیازهای شما برآورده خواهند شد یا نه؟

 

زندگی عادی خسته کنند است متفاوت زندگی کنید

 

اگر به انسان های عادی نگاه کنید خواهید فهمید که آنها دغدغه ای ندارند چون همه برای آنها یکنواخت و بدون چالش است.

اما افراد موفق شیوه زندگی متفاوتی دارند و به دنبال چیزهای غیرعادی هستند و تا آن را نیابند آرام و قرار ندارند.همیشه راهی پیدا می شود تنها باید آن را درک کنید تا همه سدها را از پیش و بردارید.

 

چهارچوب های فکری تازه ای داشته باشید.

 

این روزها این نگاه کمتر مورد بهره برداری است و کمتر در مورد آن گفت و گو می شود.

اگر می گوییم بیرون از چهارچوب گام بردارید به این معنا نیست  که به دنبال ایده های نا معقول و بی پایه بروید بلکه می گوییم نوآوری داشته باشید.

توفانی از اندیشه ها ایجاد کنید و با دیگران درباره ایده هایتان گفت و گو کنید حتی اگر با کسانی که بیرون از دایره کاری شما هستند چون همیشه کسی هست که ایده بهتری داشته باشد.

 

استانداردهای شخصی داشته باشید

 

دستاوردهای شما باید با استانداردهای خودتان سنجید شود نه آنچه که دیگران تدوین کرده اند زیرا آنچه دیگران تعیین می کنند به ذهن و اندیشه آنها بر می گردد و مناسب خودشان است درست مانند تن پوش که برای دیگری دوخته شده است.

قرار نیست دیگران را راضی کنید بلکه باید خودتان را اضی کنید و شادی درونی را به دست آورید.

از انجام دادن خواسته هایتان نترسید

 

برخی از افراد زمان زیادی را صرف این می کنند که به این باور برسند که آیا ایده هایی که دارند خوب است یا بد و یا باید آن را انجام بدهند.

اگر دوستدار کاری هستید پس وقت تلف کردن درست نیست و زمان انجام آن را صرف اندیشه های بیهوده نکنید.

زمان بسیار است

 بسیاری از افراد فکر می کنند که زمان از دست رفته است و دیگر نمی توانند کاری انجام دهند یا اینکه زمان انجام این کار گذشته است.

نداشتن وقت به این دلیل است که نمی توانید ان را مدیریت کنید پس پیش از هر کاری یک سر رسید تهیه کنید و کارهایی که باید انجام دهید را در آن یادداشت کنید تا بتوانید به هنگام به کارهایتان برسید.

قانون جذب همان گونه هواداران زیادی را به خود جلب کرده مخالفان بسیاری هم دارد که آنها هم دلایل منطقی خود را بیان می کنند.

 

قانون جذب متافیزیکی است و شباهت علمی دارد

 

در بهترین شرایط هم اگر قاون جذب را بررسی کنیم در پایان دستاورد علمی از آن دریافت نمی شود زیرا با وجود ادعاهای موجودی که دارد باز هم ساختار متافیزیکی دارد که تنها رگه هایی از علم در آن نمایان است.

زیرا همه پایه هایی که در این قانون بیان می شود پختگی لازم را ندارد و بیشتر نارس مانده است.

 

قانون جذب تهی از هدف های اصولی عمیق است

 

مهم ترین جلوه هایی که مردم برای داشتن آن کوشش می کنند پول و قدرت است.

قانون جذب می گوید در واقع این کائنات هستند که مسیر ما را مشخص می کنند و خود فرد هیچ نقشی ندارد.

به خاطر اینکه خود فرد هدف را مشخص نمی کند و ممکن است علاقه ای به آن نداشته هیچ لذتی هم نمی برد و چون هدفی اصولی در آن یافت نمی شود در نتیجه شوقی برای رسیدن هم وجود نخواهد داشت.

 

در قانون جذب نیازی به کنش و واکنش وجود ندارد

 

قانون جذب می گوید جوری زندگی کنید که انگار به هدفتان رسید اید و به این شکل  است که هدف ها نمود می یابند.

حتی دانشمندان قانون جذب بر این باورند ما به دنیا نیامیده ایم تا با عمل گرایی به هدفمان برسیم.آنها می گویند اگر شما کار کنید قانون جذب فکر می کند که شما به او باور ندارید و خودتان دست به کار شده اید.

با اینکه ما می دانیم همه چیز به اقدام و عمل ما بستگی دارد اما قانون جذب این روش را نمی پذیرد و رد می کند.

 

در قانون جذب نیازی به برنامه ریزی ندارید

 

اگر ما جوری زندگی کنیم که انگار به همه هدفهایمان رسیده ایم دیگر نیازی نداریم برنامه ای برای پیشرفت داشته بشیم.

اگر برنامه ریزی کنید به کائنات این پیام را فرستاده اید که به او اعتماد ندارید و خودتان می خواهید مسئولیت پیشرفت را برعهده بگیرید.

قانون جذب  می کند اگر هر گونه شکی ایجاد در پی آن منفی های دیگی به سراغ شما می آیند و این یعنی ایجاد یک چالش در سر راه شما.

نظریه پردازهای قانون جذب می گویند ما وظیفه نداریم که چگون هدفهایمان به سرانجام می رسند این وظیفه کائنات است که خود راه را برای ما پیدا کند.

پژوهش ها نشان داده این شکل نگرش به مسائل شاید در کوتاه مدت دلپذیر باشد اما در بلند مدت انگیزه و خواستی در فرد ایجاد نمی کند.

 

در قانون جذب هدف گذاری معنی ندارد

 

اگر می خواهید جوری زندگی کنید که گویی به هدف های خود رسیده ایم دیگه نیازی نیست زمان بندی برای هدف خود داشته باشیم.

آنها می گویند زمان بندی برای کائنات اهمیت ندارد و او نیازهای شما را برآورده می کند.

آنها می گویند زمان بندی با قانون جذب جور در نمی آید.

 

دستیابی به هدف چالش ندارد

 

چالش ها در قانون جذب فکرهای منفی هستند پس نباید از آنها حرفی زد چون هنگامی که می گوییم من موفق شده ام دیگر وجود چالش بی معنی است.

آنها می گویند هنگامی که یاد بگیرید به چیزهایی نباید فکرکنید کم کم می دانید که اگر به آن فکر کنید بیشتر تکرار خواهد شد.

اگر به قانون جذب باور پیدا کنید دیگر نیازی نیست که به دنبال راهی برای برخورد با چالش ها باشید.

 

قانون جذب جایی برای همدلی ندارد

 

آنها می گویند اگر پیرو قانون جذب هستید نباید به فقر فکر کنید و حتی نباید در کانون نیکوکاری عضو شوید.

می گویند از فقر و نداری چیزی نگویید و خود را درگیر آن نکنید.

وی می گوید باید تنها به ثروتمندان فکر کنید اگر به سراغ کارهای خیر بروید بیشتر خودتان را در آن گرداب انداخته اید.

حتی اگر دیدید کسی اضافه وزن داد به او نگاه نکنید و یا در مورد بیماری ها فکر نکنید و حرفی درباره اش نزنید زیرا خودتان نیز بیمار وچاق خواهید شد.

به هرچیزی که فکر کنید در معرض آن قرار می گیرید چه چیزهای خوب و چه چیزهای بد.

اگر به قانون جذب باور دارید نباید کاری که منبع درآمد شما از ان است دارای جنبه های منفی باشد.

برای نمونه نباید پرستار پزشک و یا مامور انتظامی باشید.

اما مطالعات نشان داده همراهی در کارهای خیر نه تنها بد نیست بلکه نیروهای مثبت بسیاری را به سوی شما روانه می کند.

قانون جذب  می گوید چون  هر چیزی را که به آن می اندیشید و یا به آن می پردازید جذب می کنید پس نباید در کارهایی که جنبه های منفی دارند گام بگذارید.

 

دلیل نرسیدن به هدفهایمان خودمان هستیم

 

هر کسی ایده خودش را برای موفقیت دارد و دو نفر را پیدا نمی کنید که یک جور به این موضوع نگاه کنند.اما موارد پایه ای وجود دارند که برای همه یکسان است.

 

هدف هایتان را یادداشت کنید

 

یکی از کارهایی که برای موفقیت در زندگی باید انجام دهید این است که هدف های خود را روی کاغذ بیاورید.

صبح که بیدار می شوید پیش از هر کاری تعیین کنید که قرار است تا شب چگونه سپری شود.

برنامه های شما باید به گونه ای باشد که ذهنتان از آغاز روز با نشاط باشد با این کار بی گمان روزی پر بار در انتظار شما خواهد بود.

صبح هدف هایتان را بنویسید و دور آنهایی که برای شما مهم تر هستند را خط بکشید تا تمرکز بیشتری روی آنها داشته باشید

باید از خودتان بپرسید امروز چه کارهایی برای انجام وجود دارد که روز من را می سازد.

یادتان نرود باید همه چیز را یادداشت کنید و تا هنگامی که همه آنها را انجام نداده اید از پا نایستید.

با این شیوه از همان آغاز خود را در بهترین شرایط قرار می دهید و می توانید به جای خواب آلودگی و پریشانی و سرگردان بودن ذهن شما در مسیر بازدهی بالا قرار می گیرد.

دلیل دیگری که برای نوشتن وجود دارد این است که حال شما  را خوب می کند و این حس درونتان پرورش می دهد که می توانید.

 

بهتر است جوری بنویسید که انگار به هدف خود رسیده اید

 

ریچارد برانسون می گوید:به دنبال رویاهای خود بروید و خود در درگیر چیزهای جالب قرار دهید.اگر کسب و کاری را قرار است به راه بیندازید چیزی باشد که جز علاقه مندی های شماست و از انجام آن لذت ببرید.

زندگی به گونه ای باشد که برای لذت بردن ادامه دارد نه اینکه تنها به پول دررآوردن بیندیشید.

برانسون می گوید کسان زیادی هستند که سرشار از ایده های ناب هستند اما بسیار اندک است شمار کسانی که به دنبال عملی کردن آن ها می روند.

چون فکر می کنند کسان دیگری هم بوده اند که پیش از آنها به دنبال  آن کار رفته اند و دیگر جا کافی وجود ندارد.

نکته دیگر اینکه آنها بر این باورند که خطر کردن در زندگی کار درستی نیست و یا اینکه هرگز پول کافی برای آغاز ایده خود را به دست نخواهند آورد.

کسانی پیروز می شوند که با خودشان می گویند باشد من همین الان به دنبال انجام کارهایم می روم و پیروز هم می شوند.

 

باورها را توانبخشی کنید

 

قوی کردن باورها یکی از راههایی است که به موفقیت می انجامد.

افراد موفق می گویند که دلیل کامیابیشان این است که به کارشان و به خودشان باور دارند و از این باور نمی هراسند.

هنگامی که شما خودتان را قبول ندارید چه انتظاری دارید که دیگران شما را باور داشته باشند.

بگذارید دیگران به باورهای شما بخندند اما از بازگو کردن آن نهراسید اما اگر به باور خود تکیه کنید واکنش به آنها اهمیتی ندارد.

کسانی که به باورشان ناباوری دارند و در این زمینه سست هستند همیشه تصمیم گیران ضعیفی هستند که تصمیم های نادرست و لرزان می گیرند.

شما باید برخلاف جریان آب حرکت کنید.

ببینید مگر چند نفر در دنیا هستند که از انجام کارشان لذت می برند.

رویاهایتان را هم باور کنید و هم آنها را در ذهن خود تصور کنیدهنگامی که شما باور پیدا         می کنید به هدفتان می رسید این یقین خودش نتیجه ای جز موفقیت نخواهد داشت.

 

خود شما سرمایه اصلی هستید

 

این که برای خودتان خرج کنید یا غذاهای خوب بخورید و یا اینکه به باشگاه بروید یا مربی شخصی داشته باشید هیچ کدام اشتباه چون همه چیز از خود شما آغاز می شود.

به باشگاه رفتن کمک می کند اندروفین در عضله های شما ترشح کند و حس خوبی به شما دست بدهد.

زمان گذاشتن برای ورزش شما را سرحال می کند و کمک می کند بهتر از پس کارای پیش رو بربیایید.

تا پنجاه دقیقه ورزش روزانه شما را قوی می کند و آماده نبرد و رویارویی با چالش هایی که پیش روی شما خواهند بود.

کتاب بخرید و کتاب بخوانید به قول برایان ترسی یک ساعت مطالعه کمک می کند در هر کاری که هستید پس از سال موفق شوید و پس از پنج سال در جامعه خود نمونه می شوید و پس از هفت سال به عنوان یک نخبه جهانی شناخته خواهید شد.

ایده هایی را که به ذهنتان می رسد یادداشت کنید و هرگز با دست خالی و بدون قلم و کاغذ از خانه بیرون نروید.

همیشه بهترین ایده ها در بدترین شرایط به ذهن می رسد پس هر چیزی که به ذهنتان می آید را بنویسید.

یک مهارت تازه یاد بگیرید هر اندزه که که مهارت های شما افزون تر باشد بخت موفقیت شما هم به همان اندازه افزایش خواهد یافت.شاید اگر بتوانید روزانه یک مهارت بیاموزید پس از یک سال 365 مهارت خواهید داشت.

 

زمان را در شبکه های اجتماعی هدر ندهید.

 

همه انسانها زمان زیادی را برای گشت و گذارهای بیهوده در اینترنت می گذارند اما همه این افراد هم به همین خاطر دچار پشیمانی و احساس گناه می شوند.

اینکه زمان خود را صرف گردش در فضای مجازی کنید و یکسره حساب های خود را در این فضا چک کنید بهتر است زمان خود را برای پیشرفت بگذارید.

گشت و گذار در فضای مجازی را به عنوان پاداشی برای خود  قرار دهید و پس از اینکه در کارهی روزانه به موفقیت رسیدید آن هنگام را می توانید در اینترنت باشید.

 

خواب کافی داشته باشید

 

بسیاری باور نمی کنند که خواب مناسب می تواند یکی از عوامل موفقیت باشد.خلاقیت شما بی گمان در زمان استراحت بیشتر شکوفا می شود تجربه نشان داده افراد موفق به استراحت و خواب اهمیت بسیاری می دهند.

 

 

اگر به جهان پیرامون خود نگاه کنیم افراد بسیار زیادی را می بینیم که خستگی ناپذیر به سوی موفقیت گام بر می دارند به گونه ای که دیگران را درباره ابعاد پیروزی آنها به فکر فرو می برد.

همه دوست دارند بدانند چه چیزی سبب می شود برخی از افراد بدون اینکه سدی در راهشان باشد موفقیت را لمس می کنند.

بسیاری از انسانها با اینکه کوشش می کنند و می خواهند از پس مشکلات بربیایند اما هرگز آن گونه که باید بشود نمی شود.

نکته مهم این است آنهایی که موفق می شوند از آسمان نیامده اند بلکه آنها تنها راهی را برگزیده اند که دیگران به سوی آن نرفته اند.

افراد موفق را می توان به جنگجویانی مانند کرد که هرگز از حرکت باز نمی ایستند و همیشه در پی کشورگشایی هستند و می خواهند سرزمین های تازه ای را زیر چتر قدرت خود در بیاورند.

آن ها نوری را یافته اند که مسیر حرکت آنها را روشن می کند و یاری کننده در راهی است که آغاز کرده اند.

 

راز موفقیت این افراد چیست؟

 

به خودتان باور داشته باشید

 

شاید بگویید این افراد جسور هستند و یا زیاده خواه می باشند .تفاوتی نمی کند روی آنها چه نامی خواهید گذاشت به هر روی چیزی که این افراد را به این اندازه از رشد و بالندگی رسانده و خستگی ناپذیر پیش می روند موضوع خودباوری است که در آنها وجود دارد.

خودباوری عبارتی است که بارها شنیده ایم و برای بسیاری از ما تکراری شده است اما برای به دست آوردن آن نیاز به شهامت و جسارت بسیار زیادی داریم.

اگر می خواهیم به اعتماد به نفس برسیم باید به خودمان و هدفی که داریم باور پیدا کنیم.

منفی بافی را از ذهن خود پاک کنید و به هدفتان باور پیدا کنید زیرا نبودن این دو می تواند ما را از رسیدن به هدف دور کند.

یکی از وسوسه های که ممکن است که گریبان گیر ما بشود حس شکست پذیری است که در صورت نداشتن خودباوری به سراغ ما می آید.

 

برای خودتان چشم انداز ترسیم کنید

 

اگر می خواهید مسیر شما پایانی جز موفقیت نداشته باشد باید برای خودتان چشم اندازی روشن داشته باشید تا بدانید پایان راهتان کجا است.

این همان نکته ای است که افراد موفق در خود دارند و به هدف های آنها جهت می بخشد

اگر چشم انداز و آینده نگری داشته باشید در شما این انگیزه را ایجاد می کند تا برای رسیدن به هدفتان از همه توان خود بهره بگیرید.

اگر چشم انداز مشخص داشته باشید هدف های شما یک به یک برای آینده مشخص می شود که آن را نقشه راه می نامند.

کسانی که چشم انداز دارند راه موفقیت را می شناسند.ماموریت  ما در راستای تحقق خواسته هایمان با چشم انداز موفق می شود.

این ماموریت باید با جزییاتش برای ما روشن شود و چه بهتر است آن را روی کاغذ بیاوریم تا از یادمان نرود.

با این روش می توانید توانایی ها و آموخته های خود را به صورت عملی به جریان بیندازید.اگر چشم انداز داشته باشید در واقع معیاری برای سنجش کارکرد خود هم خواهید داشت.

 

عمل گرا باشید

 

کسانی که خستگی ناپذیر هستند هرگز منتظر نمی مانند تا موقعیتی امن برایشان پیش بیاید بلکه از همان موقعیت های موجود بیشتری بهره را می برند

همان اندازه که در آغاز کار انگیزه دارند در دنباله کار هم همین انگیزه را حفظ می کنند و هرگز دچار نوسان نمی شوند.

عمل گرایی اصلی ترین پایه رسیدن به هدف است و باید از هنگامی که کار را آغاز می کنیم تا هنگامی به آن دست می یابیم ادامه داشته باشد.

ویژگی افراد موفق این است که کمتر می گویند و بیشتر عمل می کنند.

ساده نیست که هم زمان تصمیم های بزرگ بگیرید و گام های بلندی به سوی کامیابی بردارید.البته این موضوع را نمی توان به شانس مربوط دانست و خود ما گزینش کننده کار و عمل خود هستیم.

گاهی اینکه دست روی دست بگذاریم و بی عمل باشیم به دلایلی همچون ضعف در مدیریت زمان و نداشتن توان برنامه ریزی درست مربوط است.

افراد موفق هرگز بهانه تراشی نمی کنند و با صبر بیهوده زمان را از دست نمی دهند.

برای رسیدن به هدف هیچ گونه بهانه ای پذیرفتنی نیست.

 

در برابر ناملایمات ایستادگی کنید

 

حتی اگر یک فرد باهوش باشید بدون اینکه روی خواسته های خود پافشاری کنید به جایی نمی رسید و تفاوتی میان شما و افرادی با بهره هوشی متوسط نخواهد بود.

اگر می خواهید به هدف های خود برسید چاره ای ندارید در برابر چالش ها و ناخوشایندی های زندگی پایداری داشته باشید و سربلند بیرون بیایید.

سدها بسیاری در برابر موفقیت قرار دارد اما افراد موفق هرگز کم نمی آورند و هر جور شده راهی خواهند یافت.

مهارتی به نام ایستادگی و پافشاری بر خواسته ها همان چیزی است که کمک می کنند تا شما موفق شوید باید پیش از هر چیزی این مهارت را بیاموزید.

شما نباید به هیچ بهانه ای از خواسته های خود کوتاه بیایید و وا بدهید.

 

زندگی متعادل داشته باشید

 

اگر می گوییم با همه توان به سوی موفقیت گام بردارید به این معنی نیست که نیاز به استراحت ندارید چون به هر حال گاهی پیش می آید که خسته می شوید و یا احساس نیتی دارید در این حالت چاره ای ندارید که کمی ایست کنید و به خودتان استراحت بدهید.

قانون جذب به شما می گوید زندگی شما  تشکیل شده از دو چیز است.چیزهای منفی و مثبت که در پیرامون ما هستند.همه چیز در زندگی دو لبه دارد یعنی حتی دلچسب ترین و جذاب ترین بخش ها نیز  دارای جنبه منفی و مثبت است.از سلامتی گرفته تا ثروت و روابط و کار و یا شادی.

دو حالت بیشتر نیست یا فرد ثروتمندی هستید و یا چیزی در بساط ندارید.یا اینکه تندرست هستید و یا گرفتار بیماری  و حال خوشی ندارید.

ممکن است روابطی که دارید خوب پیش می رود یا دچار بن بست و ددگی هستید.

شاید کاری که دارید برایتان دلپذیر و هیجان انگیز باشد و یا خسته کننده باشد.یا فرد شایدی هستید و یا در حسرت شادی به سر می برید.

در صورتی که منفی های زندگیتان از مثبت ها پیشی گرفته پس باید بدانید یک جای کار شما لنگ می زند و البته خودتان نیز از این موضوع آگاه هستید.

شما به دیگر مردم نگاه می کنید و می بینید زندگی خوب  و درخوری دارند و با خودتان می گویید من هم باید چنین باشم و شایستگی چنین زندگی را دارم.

بی گمان چنین است و شما شایسته بهترین ها هستید.

پیش از هر چیز باید با قانون جذب آشنا شوید تا همه چز ایده آل شود.

 

قانون جذب

 

اگر  با کسانی که زندگی خوبی دارند گفت و گو کنید خودشان هم نمی دانند چه کرده اند که به این خوشبختی دست پیدا کرده اند.

بی گمان آنها کاری کرده اند حتی اگر خود ندانند.باید گفت قانون جذب را دانسته یا ندانسته به کار برده اند.

قانون جذب را می توان سرچشمه همه خوبی های زندگی بدانیم.

 

به کارگیری نیروهای پنهان

 

نیروهای پنهانی که در طبیعت به فراوانی یافت می شوند از گرانش گرفته تا الکترومغناطیس هیچ کدام را نمی توانیم با حواسمان درک کنیم با این که نمی توان نیروی آنها را کتمان کنیم.

قانون جذب هم از این ساختار پیروی می کند بدون اینکه قابل دیدن باشد اما نیروی درونش نهفته که از همه نیروهای موجود توانمندتر است.

هیچ کس را نمی توان یافت که به قله های پیروزی رسیده باشد اما قانون جذب را نادیده گرفته باشد.

آنچه بر کائنات حکمفرمایی می کند قوانین طبیعت است.نمونه های فراوانی در این راستا یافت می شود همچون هوانوردی و پرواز که سازگار با قانون طبیعت هم راستا است.

در واقع ما نیستیم که قانون های فیزیک را تغییر می دهیم بلکه ما خودمان را در راستای هدفمان با قانون های فیزیک هماهنگ می کنیم.

اگر گرانش در این زمینه حاکم است قانون جذب  هم بر زندگی ما حاکم است.

اگر می خواهید قانون جذب را به اختیار خود در بیاورید باید پیش از هر چیز به درک درستی از آن دست یابید.

اگر به فضای بالای سرمان بنگریم می بینیم که خوشید به وسیله گرانش همه سیاره ها را نگه می دارد تا آنها به این سو و آن سو پرت نشوند.قانون جذب هم درست همین کارکرد را دارد و سبب می شود همه چیز  و همه کس در پیرامون شما بمانند.

این قانون جذب است سلول های بدنیتان را بهم پیوند می دهد و آنها را در یک چهارچوب نگه می دارد و با کمک آن خودروها در جاده ها به حرکت در می ایند و آب در لیوان می ماند.

نکته جالب این است که قانون جذب حتی سرنوشت افراد را تعیین می کند و به یک نفر می گوید تو دانمشند شو و به دیگری می گوید تو باید آشپز بشوی.

حتی در گزینش دوستانتان این قانون جذب است که فرمانروایی می کند.

 

قانون جذب چگونه کار می کند؟

 

قانون از لحاظی با نیروی جاذبه زمین و میان سلولی همسان است اما تفاوت هایی با آن نیز هر چند هر دو در یک راستا حرکت می کنند.

چا هانل قانون جذب را به قانون عشق تشبیه می کند و می گوید این قانون است که در میان همه چیز توازن برقرار می کند.وی باور دارد کهکشان ها و اتم های بی شمار همه زیر چتری قانونی به نام جذب جای می گیرند.

قانون جذب این را بازگو می کند که هر چیزی مانند خودش را جذب می کند.به قولی هر چه می دهی همان را باز می ستانی.به همین خاطر است که می گویند با داشتن و گفتن خوبی ها.خوبی دریافت می کنید.

 

قانون جذب را دریافت کنید

 

قانون جذب می گوید آن چه را داده اید با آنچه دریافت می کنید یکسان است و بخشش های شما در زندگی به خودتان بازخواهد گشت.قانون جذب را می توان ریاضی و فیزیک کائنات دانست.

 

قانون مثبت و منفی جذب چیست؟

 

قانون جذب می گوید:اگر مثبت بدهید مثبت به سوی شما بازخواهد گشت و اگر منفی بافی کنید منفی ها را راهی زندگیتان می کنید.

 

شاید بپرسید مثبت و منفی از کجا می آیند؟

 

پاسخ ساده است چون همه چیز در ذهن و اندیشه ها شما می چرخد چون آنچه قانون جذب می گوید این است که هر چیزی که به شما می رسید در واقع در گذشته به آن اندیشیده اید.

اگر امروز با خودتان فکر کنید که قرار است پیش آمدهایی مثبتی برای شما رخ دهد بی گمان تا شب انبوهی از خوبی ها به سوی شما سرایز خواهد شد.

 

حق انتخاب در قانون جذب

 

قانون جذب مانند اهن ربا کار می کند یعنی می تواند  ثروت پول شادی و سلامتی را برای شما به ارمغان می آورد.

بی گمان کسانی را پیرامون خود دیده اید که می گویند من آدم بی پولی هستم.من آدم بدبختی هستم و همیشه همین گونه خواهند ماند.

در عوض کسانی هم هستند که هیچ چیز ندارند اما به دلیل مثبت نگری  و مثبت گویی به همه چ

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها